Build-your-export-business-1024x683-1-768x512

اصول کلیدی صادرات موفق

با موضوع صادرات موفق در خدمت شما هستم.
یک صادرات موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟
کدام کالاها برای صادرات بهترین هستند؟
آیا صادرات با سرمایه کم هم امکان‌پذیر است؟
همه می‌دانیم هدف از صادرات، به‌دست‌آوردن پول، وارد کردن ارز به کشور و خروج کالاهای تولید شده توسط تولیدکنندگان داخلی، از کشور است.
از آنجا که ظرفیت تولید ما از مصرف داخل خیلی بیش‌تر است، باید مازاد محصولات تولیدشده به کشورهای دیگر صادر شود تا سرمایه‌های بیش‌تری وارد کشور شده و جریان اقتصادی کشور جریانی رو‌به‌رشد باشد؛ چنین‌چیزی امکان‌پذیر نخواهدشد مگر آن‌که علاوه بر کیفیت عالی و قیمت مناسب، سرویس خدمات خوبی به مشتریان خارجی ارائه دهیم.
ارائه خدمات خوب و سرویس‌های جامع صادراتی می‌تواند بین ما و رقبا در عرصه بین‌الملل، شرایط رقابتی ایجاد کند و باعث شود تجار به ما اعتماد بیش‌تری کرده و بیش‌تر با ما به مراودات اقتصادی بپردازند.
اما برای این منظور باید چه کالاهایی برای صادرات انتخاب شوند تا حاشیه سود بالایی داشته و راحت‌تر و بی‌دردسر‌تر بتوانیم با تجار بیش‌تری کار کنیم؟

کالای خوب صادراتی در ایران

یک کالای خوب صادراتی باید تولید داخل باشد؛ وقتی کالایی را از کشور دیگری وارد کنیم و سپس به کشور دیگری صادر کنیم نمی‌توانیم بگوییم آن کالا دارای موقعیت خوب صادراتی است چرا که خیلی از شاخصه‌ها ازقبیل قیمت، هزینه حمل و بسیاری موارد دیگر را در‌‌بر ندارد.
محصولاتی داریم که نه تنها خود محصول در داخل کشور تولید می‌شود، بلکه تمام مواد اولیه آن نیز در ایران تولید می‌شود؛ مثل شیشه، برخی صنایع دستی، خیلی از داروهای گیاهی و گیاهان دارویی، بسیاری از محصولات کشاورزی، تره‌بار و برخی از ماشین‌‌آلات و صنایع خاص.
این محصولات نه‌تنها تولید داخل هستند بلکه برای رقابت در بازارهای بین‌المللی هم، از کیفیت ممتاز رقابتی برخوردارند.

محصولات اختصاصی ایران

برخی از این محصولات مثل ترمه یزد، گبه کرمان، چاروق زنجان محصولات خاص ایرانی‌‌اند؛ این محصولات نمونه خارجی ندارند و این‌طور نیست که در مکزیک، چین و … تولید شوند و برای صادرات آن‌ها مجبور به رقابت با کسی باشیم.
این محصولات خاص و منحصر به‌فرد متعلق به ایرانند و قطعا انتخاب آن‌ها مساوی با سود بیشتر و شرایط صادراتی بهتر است.

بعد از انتخاب محصول باید دید سرمایه مورد نیاز برای صادرات چه‌قدر است.
آیا برای صادرات باید سرمایه کلانی داشت؟
حالا که کمتر از یک میلیارد تومان سرمایه دارم، دیگر نباید به صادرات فکر‌کنم؟
یا با سرمایه اندک هم می‌شود در مقادیر کلان صادرات انجام داد و با سرمایه‌های کم مثل بیست، سی میلیون تومان هم واقعا می‌شود وارد عرصه‌ی بین‌الملل شد؟
بله، چنین‌چیزی با ساختاری که آراد در اختیار شما قرار می‌دهد، امکان‌پذیر است.
کافی‌است تصمیم بگیرید محصول خود را با بهترین کیفیت و تبلیغات‌ حرفه‌ای و تخصصی، در کشورهای دیگر معرفی کنید و خود را به تجار دیگری که دنبال این محصول هستند بشناسانید و اعلام کنید ما این محصول را عرضه می‌کنیم و برای صادرات آن نیز خدمات خوبی ارائه می‌دهیم.

هرچه‌قدر میزان تبلیغات شما بیش‌تر باشد، در دنیا تجار بیش‌تری شما را می‌بینند و با شما ارتباط می‌گیرند درنتیجه شما می‌توانید با صادرات بیش‌تر، سودهای بالاتری به‌دست‌آورید.

تاجرشدن با آراد به‌راحتی ممکن است

اگر به تجارت علاقه دارید ولی برای انجام آن راهی نمی‌یابید یا خانمی خانه‌دار، دانشجو یا کارخانه‌داری هستید که تازه ورشکست شده‌‌اید، کافی‌است به کانال و سایت آراد برندینگ سری بزنید و با ما بیش‌تر آشنا شوید؛ آن‌وقت می‌بینید خیلی‌ها با داشتن راهنمایانی قوی که این مسیر را گام به گام تجربه کرده بودند و آن‌چه بلد بودند را به این دوستان یاد ‌دادند، به‌راحتی در این مسیر راه‌افتادند.
الآن مصاحبه‌ خیلی از این اشخاص به‌عنوان کارآفرین و تولیدکننده نمونه، با این که روزهای اول چیز زیادی از تجارت نمی‌دانستند، از شبکه‌های مختلف صدا‌و‌سیما پخش می‌شود؛ خیلی از این‌ تاجرین موفق، با ده‌ها کشور در حال انجام صادرات هستند و برای کشور ارزآوری خیلی زیادی دارند.

کافی است شما هم خود را باورکنید، اعتماد‌به‌نفس داشته باشید و بپذیرید چنین‌چیزی واقعا شدنی است.
از قدیم‌الایام تاجر بوده‌ایم

ما ایرانیان از زمان‌های قدیم تاجر بوده‌ایم.
منطقه‌ای که در آن بزرگ شده‌ام روستای خیلی کوچکی است؛ آن‌جا مردم با پشم گوسفندها ریسندگی انجام می‌دادند و از این طریق جاجیم، گلیم و دیگر انواع پارچه ها را می‌بافتند، به شهرهای دیگر می‌بردند و می‌فروختند؛ در تحقیقاتی که داشتم دیدم در خیلی از روستاهای دیگر ایران هم این اتفاق می‌افتاده‌است.
در گذشته مردمی که یک مقدار هوشمندتر بودند ازطریق خرید و فروش احشام و محصولاتی که تولید می‌کردند امرار‌معاش می‌کردند.
ردپای تجار ایرانی در تاریخ

خیلی از شما در تاریخ خوانده‌اید که تجار ایرانی به چین، یونان، رم و هندوستان سفر می‌کردند.
اگر به این کشورها سفر‌کنید، کتاب‌های خطی که ایرانیان به عنوان هدیه برای تجار آنان برده‌اند یا دیگر آثاری که از تجار قدیمی ایران در آن کشورها باقی‌است را مشاهده ‌می‌کنید.
ما ایرانیان از زمان‌های گذشته تاجر بوده‌ایم اما در برهه‌ای از تاریخ از این شغل آبا و اجدادی‌ دور‌افتادیم.

کافی است خود را باورکنیم و به اصل خود برگردیم تا به‌راحتی، مجددا به آن چیزی که غیرقابل دسترس می‌دانیم دسترسی پیدا کرده و بازارهای بین المللی را دراختیارگیریم.
با تلاش ممکن است

ما از مردم چین و آلمان چیزی کم نداریم؛ کافی است بررسی کنید تا ببینید چین که در طی ۳۰ سال گذشته، درصد خیلی پایینی از صادرات دنیا را دراختیار داشته‌است چه‌طور در عرض ۲۵ سال این‌قدر خود را رشد داده‌است.
مطمئنا اگر ما ایرانی‌ها هم بیدار شویم، باور کنیم واقعا ۹۰ % از منابع دنیا را دراختیار داریم، خود را جدی بگیریم و تلاش کنیم، برای ما هم اتفاقات بزرگی می‌تواند رخ‌دهد.
امیدوارم روزی شما را هم در بین موفق‌های آرادی ببینم.
گونه قطع اینترنت موجب ضرر به تجارت نشود؟

تنها راه حلی که باعث می شود اگر اینترنت در ایران قطع شود به صادرات شما آسیبی نرسد، این است که پایگاه صادرات تان باید در خارج از ایران باشد.

اگر اعضای آراد هر کدامشان در خارج از کشور شرکتی داشتند؛ یعنی آقای الف در کشور امارات شرکت تجاری داشت و آقای ب در کشور مالزی و آقای ج در کشور انگلیس و آقای د در کشور آلمان دفتر تجاری داشت، به راحتی می توانستند مانع آسیب به تجارت اعضای آراد در زمان قطع اینترنت شوند.

89897841

چه محصولی برای صادرات مناسب است؟

محصولاتی که مواد اولیه آن‌ها در ایران تولید می‌شود، گزینه‌های بسیار خوبی برای صادرات هستند. البته بحث من کلی است، مثلا نمی‌گویم چون مواد اولیه سیب در ایران وجود دارد، پس سیب گزینه خوبی است. من کلیتی را بیان می‌کنم که آن را برای خودتان به‌عنوان سرتیتر در نظر بگیرید.

وقتی می‌خواهیم محصولی را انتخاب کنیم، باید بدانیم آیا مواد اولیه آن در ایران موجود است یا خودش وارداتی است، باید از کشور دیگری به ایران وارد شود و بعد ما آن را به جای دیگری صادر کنیم یا محصولی است که  مواد اولیه آن از کشور دیگری وارد می‌شود، ما در ایران فرایندهایی روی آن انجام می‌دهیم و بعد این محصول را صادر می‌کنیم؟

محصولاتی که باید در ایران کارهایی روی آن‌ها انجام شود، گزینه‌های بسیار خوبی برای صادرات هستند. مثلا مواد اولیه نوشابه از کشورهای دیگر وارد می‌شود، در ایران پردازش‌ها و فرایندهایی روی آن انجام می‌شود و بعد ما می‌توانیم این محصول را صادر کنیم. نمونه‌های بسیار دیگری هم وجود دارد؛ مثل لبنیات.

تولید ارزان در ایران

چرا کالاهایی که نیروهای انسانی بیشتری درگیر آن هستند، برای صادرات مناسب‌تر است؟
ما در ایران نیروهای متخصص زیادی داریم، اما حقوق آن‌ها ۱٫۵ میلیون تومان، دو میلیون یا سه میلیون است.
در کشورهای اروپایی حقوق یک کارگر عادی و ساده، حداقل سه هزار دلار است. سه هزار دلار حداقل سی میلیون تومان می‌شود.
یعنی یک کارگر ساده حداقل سی میلیون تومان درآمد دارد و اگر این کارگر، متخصص بشود، حقوق او ده هزار دلار می‌شود. برای هر کدام از این شغل‌ها عدد بسیار متفاوتی می‌شود.

اما در ایران ما می‌توانیم کارخانه‌ای راه‌اندازی کنیم -و همه کارخانه‌ها در ایران همین‌طورند- که صد یا دویست نفر کارگر داشته باشد.
اگر بخواهیم به هر کدام از آن‌ها دو یا سه میلیون تومان حقوق بدهیم، مگر در نهایت چقدر می‌شود؟ در معاملات صادراتی هیچ است.
برای همین تولید در ایران بسیار ارزان است.

 

عوامل موثر بر صادرات

اگر به نقشه ایران و کشورهای اطراف آن نگاه کنید، می‌بینید ما در ایران شرایطی داریم که نسبت به کشورهای دیگر عالی است.
سوریه در شمال غرب ایران قرار دارد، عراق در غرب ایران و در شرق هم چین را داریم و اگر قرار باشد محصولی از چین به سوریه بیاید، از لحظه‌ای که سفارش داده شود، یعنی مشتری به یک چینی سفارش بدهد که این محصول را برای او آماده کند، تا مرحله تولید دو یا سه ماه طول می‌کشد.
وقتی محصول تولید شد، برای ارسال باید دو تا سه ماه روی آب بماند تا به این کشور برسد.
بنابراین چون ایران در ناحیه نزدیک‌تری قرار دارد و هزینه‌های تولید هم در آن پایین‌تر است، کشورهایی مانند عراق و سوریه بیشتر از ایران خرید می‌کنند. نه به این دلیل که ایران را دوست داشته باشند و از لحاظ معنوی گزینه خوبی برای آن‌ها باشد، بلکه چون سود بسیار خوبی برای آن‌ها دارد، بار زودتر به دست آن‌ها می‌رسد و این برای هر تاجری بسیار مهم است.
اگر به تاجر بگوییم این بار یک ماه زودتر به دست شما می‌رسد، آیا برای او مهم نیست؟ می‌گویند وقت طلاست، اما وقت برای چه کسی طلاست؟ برای دانشجو؟ برای بیکار؟ وقت برای تاجر طلاست. تاجر می‌گوید: من می‌توانستم در یک ماه این مقدار سود کنم، پس می‌خواهم این بار زودتر به دست من برسد و حتی اگر قیمت محصول بالاتر باشد، حاضرم از ایران بخرم؛ چون در پایان سال به عدد بزرگتری می‌رسم.
پس ایران شرایطی دارد که از لحاظ زمانی و مکانی عالی است.

انحصاری بودن محصول

برخی محصولات انحصاری هستند، یعنی شما این محصول را فقط در ایران می‌بینید و به هر جای دنیا که بروید، می‌گویند این محصول متعلق به ایران است؛ مثل فرش. البته باید بدانید فرش‌هایی که در ایران تولید می‌شود، به کشورهای اروپایی صادر نمی‌شود. یعنی مدل فرشی که در کشورهای اروپایی استفاده می‌شود، شبیه فرش‌های ما نیست، طرح و نقش این فرش‌ها فرق می‌کند و باید سفارشی برای آن‌ها ساخته شود.
مثال دیگر صنایع دستی است. سفال‌هایی که در ایران تولید می‌شود، مخصوص است؛ یعنی کار دست است و به متخصص نیاز دارد تا بتواند این طرح‌ها را به وجود بیاورد. اگر شما به کشورهای مختلف بروید، این موضوع را که می‌گویند ایرانی‌ها باهوش هستند، کاملا لمس می‌کنید.
ایرانی‌ها می‌توانند چنین طرح‌هایی را تولید کنند، اما کشورهای دیگر چنین توانی را ندارند، البته اگر قرار بر کپی کردن و سری‌سازی و تولید انبوه باشد، آن‌ها استاد کپی‌برداری هستند.

پس ما می‌توانیم بر محصولات انحصاری هم تمرکز کنیم؛ یعنی در انتخاب محصول به این موضوع هم فکر کنیم که آیا این محصول منحصر به ایران است یا در کشورهای دیگر هم عینا تولید می‌شود و اگر تولید می‌شود با چه قیمتی. و این موضوع هم در انتخاب محصول بسیار اهمیت دارد.

استراتژی انتخاب محصول

برای اینکه یک محصول تجاری برای خودمان انتخاب کنیم سه شاخصه کلی را بیان کردیم اول اینکه ببینید در محصول خاص خودتان توانمندی، تخصص و مهارت خاصی دارید، اگر دارید که ما مشاورین به آن موضوع فکر می‌ کنیم که آیا آن محصول می تواند گزینه خوبی برای شما باشد یا نه؟

ولی اگر بگویید که من توانمندی خاصی ندارم، به من خرید و فروش را یاد بدهید تا بتوانم از طریق یک کالا این کار را انجام دهم، یک سوال اینجا مطرح می شود که می ‌خواهید چه کالایی را انتخاب کنید؟ آیا به دنبال این هستید کالایی را انتخاب کنید که فقط سودش خوب باشد یعنی سرمایه اجتماعی در آن ندارید، کالا اصلاً در شهر شما هم نیست یا مثلا می گویید من اهل مشهد هستم و زعفران اینجا زیاد است و می خواهم زعفران کار کنم آیا به این شکل محصول خودتان را انتخاب می کنید؟ بر چه اساس و معیاری، می خواهید این محصول را انتخاب کنید؟

قبل از اینکه بخواهید محصولتان را انتخاب کنید از خودتان این سوال را بپرسید که به فرض من در این محصول موفق شدم حالا نهایت درآمدی که می توانم از این محصول داشته باشم چقدر است؟ چقدر ظرفیت دارد؟ چقدر رقیب دارد؟ کدام کشورها خواهان این محصول هستند؟ شما باید بتوانید همه این دیتاها و اطلاعات را به دست بیاورید بعد از اینکه به دست آوردید حالا پلن خودمان را می چینیم که در ماه اول اینطوری کار می ‌کنم، ماه دوم این کار را انجام می ‌دهم، سال اول به این نقطه می‌ رسم و سال دوم با این استراتژی جلو می ‌روم.

برنامه ‌های بلند مدت تجاری در ایران

ما بارها تاکید کردیم که برنامه ‌های بلند مدت در کشور ایران نبندید چون ما در ایران نمی دانیم که واقعاً سه روز بعد چه اتفاقی می ‌افتد و قیمت دلار چقدر می شود، چون تمام اقتصاد کشور به دلار وابسته است یعنی دلار که بالا برود طلا و همه چیزهای دیگر در کشور ما هم بالا می روند، حتی یک ماست هم که شما بخواهید خریداری کنید قیمتش افزایش پیدا می کند.

اگر یک مقداری به این حرف‌ ها با دقت بیشتری توجه کنید یقیناً متوجه می شوید که چه محصولی باید انتخاب کنید.

آشنایی با اصناف در انتخاب محصول

ما صنایع و صنف های مختلفی مثل مثلا پزشکی و سلامت داریم، خیلی ‌ها می ‌گویند که من می خواهم در این صنعت کار کنم حالا در ادامه به آن می پردازیم که شامل چه مواردی می شوند.

 پوشاک، خدمات ساختمانی و تاسیسات، خدمات عمومی و دولتی

خیلی‌ ها می ‌گویند که ما می‌ خواهیم چنین خدماتی بدهیم، افرادی در خارج از کشور هستند که نمی توانند به ایران بیایند و کار زمین های خودشان را در ایران انجام دهند، ما می توانیم این خدمات را ارائه کنیم، این هم به نوعی صادرات محسوب می ‌شود که شما از تخصص، مهارت، ظرفیت ‌ها و توانمندی هایی که دارید برای همین موضوع بهره بگیرید که درآمد دلاری داشته باشید.

صنعت غذا و رستوران

خیلی ها می گویند که می ‌خواهیم در کار غذا و رستوران باشیم، مردم همیشه به فکر شکم خودشان هستند و با این دیالوگ جلو می روند، همه مردم این طرز نگاه شما را دارند یعنی اگر نگاه شما این است که مردم به فکر شکم هستند و پول همیشه در شکم است، این نگاه برای همه است، اما عده ای فراتر از این موضوع فکر می‌ کنند و کالاهایی را انتخاب می ‌کنند که اصلاً کسی اسم آن را هم نشنیده است و از این محصول درآمد بیشتری دارند چون رقابت در آن کمتر است.

شما باید به این موضوع فکر کنید که در محصولی وارد شوید که رقابت در آن کم است، هر چقدر رقیب های شما کمتر باشند شانس پیروزی بیشتر و زودتری را دارید و این موضوع خیلی خیلی برای شما خوشایند خواهد بود.

ما محصولات زیادی را می ‌شناسیم که افراد به راحتی حداقل ماهی ۲۰۰ و ۳۰۰ میلیون تومان از طریق آن سود می کنند چون روی محصولی کار می کنند که خیلی از مردم اصلا نمی دانند این محصول چیست، در واقع آن افرادی که باید این محصول  را خریداری کنند می دانند که این محصول چیست ولی مردم عادی نمی دانند.

این نکته طلایی بازی ماست یعنی مثلا شما مغازه فست فودی دارید و می گویید که من تا دیروز داشتم پیتزا یا کباب می فروختم ولی الان فلافل هم می فروشم، ولی مشکل اینجاست که همه مشتری‌ های شما و حتی آنهایی که مشتری شما نیستند و مثلا 100 میلیون تومان پول دارند و می خواهند کسب و کار داشته باشند هم می دانند که فلافل چیست.

پس این شخص با ۱۰۰ میلیون تومان می آید و رقیب شما می شود یعنی اگر شما تا دیروز 20 تا مشتری داشتید وقتی این شخص کنار شما مغازه فلافلی می زند مشتری های شما را نصف و یا حتی کمتر می ‌کند چون تخصصی فقط روی فلافل کار می ‌کند و مشتری های بیشتری را نسبت به شما جذب می‌ کند پس سهم بازار شما کم می شود.

پس نکته از همین جا شروع می ‌شود که محصولی را انتخاب کنیم که مردم عادی آن را نمی شناسند و نمی دانند چیست که اگر آنها به مشکل خوردند و خواستند کسب و کار خودشان را تغییر دهند و وارد حوزه تجاری شوند بیایند دقیقاً روی محصول ما دست بگذارند.

صنایع پزشکی

مثلا اگر ما لباس های بیمارستانی را به عنوان محصول خودمان انتخاب کنیم شاید کسی به فکرش هم نرسد که بخواهد این کالا را انتخاب کند و افراد خیلی محدودی به این موضوع فکر می ‌کنند، الان در دوران کرونا پارچه های بیمارستان خیلی زیاد معامله می شوند.

پارچه ها حوزه فوق العاده خوبی هستند که وابسته به صنعت پوشاک هم هستند یعنی صنعت ترکیبی است که هم در صنعت و هم در بخش پوشاک مطرح می ‌شود، کمتر کسی به این ماجرا فکر می ‌کند مگر اینکه داستانی مثل کرونا اتفاق بیفتد که عده ای به ذهنشان برسد ماسک تولید کنند و سود زیادی هم نصیبشان می شود بعد عده ای بیکار می نشینند و می گویند که چرا ما درآمد نداریم، چرا دولت برای ما کاری نمی کند.

نگاه کنید و حرف ها را با دقت بفهمید که دولت باید چه کار کند که نمی ‌کند؟ چه کار می تواند بکند که نمی کند؟ دولت می‌ خواهد بودجه های خودش را زیاد کند، برای این کار باید صادرات کند، آیا با دلار 5 هزار تومانی صادرات انجام بدهد بهتر است یا با دلار ۲۴ هزار تومانی، کدام به نفع دولت است؟ معلوم است که دلار ۲۴ هزار تومانی را انتخاب می کند که به نفعش باشد و صندوقش بیشتر پر شود، وقتی این موضوع را فهمیدید حالا باید مسیر خودتان را تغییر دهید.

بخش صنعت، تولید و کشاورزی

خیلی ها علاقمند هستند که وارد این بخش ها شوند و در این حوزه ها کار کنند.

 

 صنعت آرایشی و بهداشتی

آرایشی و بهداشتی فوق العاده هستند، اگه به فکر صادرات هستید این محصول گزینه خیلی خوبی است نه به کشورهای اروپایی و آمریکایی، بلکه به همین کشورهای آسیایی و حوزه خلیج فارس خیلی خوب می ‌توانید روی این صنعت کار کنید.

 

 آموزش و پژوهش، الکترونیک و دیجیتال

خیلی‌ ها از جوان ‌های امروز چون با بحث گوشی موبایل و با تکنولوژی به دنیا آمدند شما اگر یک بچه ۳ ساله را نگاه کنید می ‌بینید که تمام گیم های گوشی موبایل را حفظ است و روی همه بازی ‌ها تخصص دارد پس این نسل دارد با این تیپ تکنولوژی رشد می ‌کند و وقتی بزرگ می شود می گوید من می خواهم وارد این صنعت شوم.

این بچه‌ ها باید بدانند که همه هم نسل های خودشان هم با همین صنعت بزرگ شدند و ما این را انتخاب مناسبی برای صادرات نمی ‌بینیم چون متاسفانه ما تکنولوژی قوی در ایران نداریم پس بهتر است محصولاتی را انتخاب کنید که ایران در آن ها حرفی برای گفتن دارد، اینجاست که من می‌ توانم از توانمندی‌ های ایران بهره بگیرم.

منابع و صنایع مهم در ایران

سوالی که ممکن است برای شما پیش بیاید این است که ایران در چه صنایعی حرفی برای گفتن دارد؟ اصلا این موضوع یعنی چی که به ما فهماندند ایران خیلی ضعیف است و کشور خیلی محدودی است؟

تا حالا برایتان این سوال ایجاد شده است که چرا اسرائیل و آمریکا به دنبال این هستند که از ایران بهره بگیرند و دارند ایران را تخریب می ‌کنند؟ یا آمریکا با سوئد و بلژیک زیاد درگیرِ نمی ‌شود پس به ایران و عراق چه کار دارد؟ چرا دعوا فقط در همین منطقه اتفاق می ‌افتد؟

خداوند منابع زیادی را در این منطقه قرار داده است که خوشبختانه ایران هم در همین منطقه است و می شود از این منابع بهره گرفت یکی از این منابع، منابع طبیعی است یعنی ۱۰۰ درصد گوشی موبایلی که دست شماست از منابع طبیعی ساخته شده است و بیشتر از ۹۹ درصدش از دل خاک تولید می ‌شود، پس داستان اینجا خیلی مهم می شود که چند عنصر در خاک وجود دارند که این کالا از آن ها تولید می ‌شود و ایران همه این عناصر را دارد، پس منابع خیلی زیادی در ایران وجود دارد و همه خواهان ایران هستند اما با سیاست ها و باورهای ایران مشکل دارند ولی با محصول، کالا و منابع ایران مشکلی ندارند و این ها را می خواهند.

ارزش پول ایران

 

از آنجایی که می ‌بینیم ارزش پولمان کم است و با هزار تومان یعنی ۱۰ هزار ریال نمی توانیم چیزی خریداری کنیم یعنی واحد پول ما که ریال است اما ۱۰ هزار تا از آن هم هیچ ارزشی ندارد ولی در یک کشور اروپایی که واحد پولش دلار است می بینید که یک دلار آن ها هم ارزش دارد.

یک زمانی کشوری مثل هند را مسخره می کردیم و می ‌گفتیم اگر بخواهیم یک شانه تخم مرغ خریداری کنیم باید کلی پول می بردیم الان در ایران هم دقیقا همین‌ طور است، درست است که تراول چاپ شده است و ارزش پول کاهش پیدا کرده است و یک اسکناس بیشتر نمی دهید، اما اگر بخواهید ریالی حساب کنید دقیقا برای خریدن یک شانه تخم مرغ باید کلی پول همراه خودتان ببرید، این بلایی است که خود مسئولین بر سر ما آورده اند که ما الان با این بحث ها کاری نداریم.

انتخاب محصول و نیروی انسانی ایرانی

بحثی که خیلی مطرح است این است که من می ‌خواهم کالا و محصولی را انتخاب کنم پس اولا باید کالایی را انتخاب کنم که ایرانی باشد چون کالای ایرانی به نسبت همان کالا، اگر در جهان بخواهید آن را مقایسه کنید ارزان تر است و حتی می ‌شود کیفیتش را هم ارتقا داد.

یعنی به فرض من می خواهم یک لیوانی را تولید کنم که منابعش در ایران از دل خاک است حالا آیا خاک ایران ارزان تر است یا خاک کشورهای اروپایی و آمریکایی؟ این نکته است، و نکته بعدی که اهمیت دارد کارگر و نیروی انسانی است، که نیروی انسانی (به ریال) کجا ارزان تر است؟ چون من در ایران کار می ‌کنم باید همه پول هایم بر حسب ریال باشند، یک کارگر ایرانی دو میلیون تومان حقوق می‌‌ گیرد و یک کارگر چینی، اروپایی و آمریکایی و حتی عراقی که نزدیک ما هستند این ها دارند چقدر حقوق می گیرند؟ به این موضوع فکر کنید.

اگر آن کارگر اروپایی بخواهد همان ۸ ساعت کاری که ما در ایران انجام می دهیم را برای ما انجام دهد می گوید من 3 هزار دلار می گیرم (منظورمان کارگر معمولی است که سواد آنچنانی ندارد و فقط می خواهد پشت دستگاه بنشیند و کارها را انجام دهد نه متخصص) می بینیم اگر به تومان خودمان بخواهیم حساب کنیم و ۳۰۰۰ دلار را در ۲۴ هزار تومان ضرب کنیم عدد خیلی زیادی می شود.

بله آنها دلاری پول به دست می ‌آورند و دلاری هم خرج می‌ کنند و این طبیعی است اما وقتی دلاری پول به دست بیاورند چون ارزش پول ما پایین است و ریالی خرج کنند خیلی به نفعشان است برای کسی که در ایران زندگی کند و درآمد 3000 دلاری داشته باشند خیلی لذت بخش است به شرطی که دلاری پول بگیرد.

درآمد دلاری داشتن

یک زمانی کارمندها و کارگرهای کشتیرانی همه حقوق هایشان دلاری بود یعنی ۱۵ سال است که اقتصاد ما دقیقاً فلج شده است، قبلا کارمندهای کشتیرانی خیلی خوشحال بودند از اینکه درآمدهای دلاری دارند و جوان‌ هایی که ۲۵ سالشان بود و در کشتیرانی کار می کردند به راحتی در کمتر از یکسال می توانستند دو دستگاه خانه خریداری کنند چون درآمدشان دلاری بود.

قبلا چهار ماه روی آب بودند و چهار ماه استراحت می ‌کردند و زمانی که استراحت می‌ کردند نصف درآمد دلاریشان را هم داشتند و لذت می بردند، هر کدام تقریباً بین 7000 تا ۱۲000 دلار، بسته به آن جایگاه و پوزیشنی که چه سمتی داشتند حقوق می ‌گرفتند اما کشتیرانی گفت که دیگر نمی ‌توانیم به شما دلاری حقوق بدهیم.

الان باید به این موضوع فکر کنید که چه مشاغلی هستند که می ‌شود از آنها درآمد دلاری به دست آورد؟ متاسفانه کلاهبردار در همه کسب و کارها و در همه جا وجود دارد یعنی یک عده ای همین حرف ‌هایی که من مشاور به شما می زنم را می فهمند و می گویند که اگر دلاری درآمد داشته باشیم خیلی خوب است و می آیند کسب و کارها را به نوعی تعریف می‌ کنند که می‌ گویند شما کار نکنید ولی درآمد دلاری داشته باشید.

ما در تجارت می گوییم که شما باید کار کنید، مذاکره کنید، معامله کنید، یاد بگیرید تا پول دلاری به دست بیاورید ولی یک عده ای می گویند که کار نکنید ولی دلاری به دست بیاورید، مثلا یک دستگاه خریداری کنید و بیت کوین تولید کنید یا پولتان را در بورس بگذارید که راحت پولدار شوید.

متاسفانه شیاد و کلاهبردار زیاد است و افراد به خصوص جوان ‌ترها خیلی راحت فریب می خورند، سریع حرف ها را می فهمند اما مسیر را تشخیص نمی‌ دهند و می ‌گویند به گفته این استاد اگر درآمد دلاری داشته باشیم درست است اما مسیر را تشخیص نمی دهند که از کدام مسیر باید به آن درآمد رسید، مسیر را اشتباه می روند و به مشکل می ‌خورند، پس فریب نخورید بلکه به خوبی تحلیل کنید، مسیر را بفهمید و با دقت کارهای خودتان را پیش ببرید.

سفر و گردشگری

موضوعی است که برای همه دنیا مهم است، متاسفانه از زمانی که کرونا اتفاق افتاد می ‌بینید که مردم در فضای حقیقی حضور ندارند و به این صورت سفرها کم می شوند و اقتصادها نابود می ‌شوند، ما در سفر و گردشگری زیاد حرفی برای گفتن نداشتیم که مشتری خارجی بگیریم، در واقع داشتیم ولی آنچنان که مثلاً ترکیه دارد ما نبودیم پس زیاد روی آن مانور نمی‌ دهیم.

اما در همین سفر و گردشگری ما بحث توریست درمانی را مطرح می ‌کنیم، خدا را شکر تخصص در ایران خیلی زیاد شده است، می ‌بینید که پزشکان با مهارت، زیاد داریم دکتر های خیلی خیلی تخصصی داریم و هزینه درمان در ایران پایین است پس نیروی متخصص هم در ایران زیاد پیدا می شود و اگر همین پزشک برود در کشور خارجی زندگی ‌کند پول های چند برابری به دست می ‌آورد اما دوست دارد در ایران زندگی کند، آرمان ها و اهدافی برای خودش دارد.

شما می توانید مشتری خارجی را اینجا بیاورید، خیلی ‌ها برای درمان از عراق به ایران می آیند و نمی‌ دانند که باید پیش چه کسی بروند و نیاز دارند یک مشاور یا فردی باشد که آنها را راهنمایی کند و حاضر است که مثلا ۱۰ هزار دلار به شما بدهد که کارهایش در ایران از صفر تا صد با شما باشد (تاکسی گرفتن، رزرو هتل، هماهنگی با پزشک و …) و همه آن ها تمایل دارند که پول بدهند تا دیگران کارهایشان را در ایران هماهنگ کنند چون پولشان ارزش پیدا کرده است.

فرض کنید پول ایران برای شما ارزش پیدا می کرد و شما می خواستید به یک کشور ناشناخته بروید و می ‌دانستید که در آنجا مزیت ‌ها و زیبایی های خاص خودش را دارد، آیا حاضر نبودید که مثلا ۵ میلیون تومان پول بدهید تا یک نفر همه کارها (رزرو بلیط هواپیما، رزرو هتل و غذا، هماهنگی با پزشک و …) را برای شما انجام ‌دهد؟

دقیقا همین حس الان برای خارجی ها است، یعنی فردی می خواهد از عراق به ایران سفر کند می‌ گوید نهایتا بخواهم 2000 دلار هزینه کنم و با این پول در ایران به مدت یک هفته لذت می‌ برد در حالی که با همین 2000 دلار در کشور خودش نمی توانست هیچ کار خاصی را انجام دهد پس این مباحث را به خوبی درک کنید تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید.

چاپ و تبلیغات

ما در بحث صنعت چاپ در ایران خیلی قوی هستیم، متاسفانه یکسری محدودیت هایی داریم و در صادرات یکسری کارهای سخت تری را باید پیش ببریم ولی درآمد فوق العاده زیادی در آن است اما باز تبلیغات صنعت بسیار بسیار وسیع ‌تری است و اگر ما بحث چاپ و کاغذ را کنار بگذاریم می ‌بینیم که ما با یک صنعت بسیار بسیار بزرگی در تبلیغات روبرو هستیم که درآمدهای بسیار بالایی هم در آن است و این هم موضوعی است که خیلی خوب می‌ توانید در آن کار کنید.

ورزش، سرگرمی، هنر، خودرو، وسایل نقلیه و سایر

اگر ما بخواهیم همه این صنایع را باز کنیم و توضیح دهیم زمان زیادی لازم است.

صنعت پوشاک

از پارچه ها، خود پوشاک که شامل زنانه، مردانه، بچه گانه و همه لباس ها را شما در نظر بگیرید، از لوازم و تجهیزات خیاطی، مزون ها و طراحی لباس اگر تخصص دارید خیلی خوب هستند، خیلی‌ ها می ‌گویند تخصص ما در طراحی لباس و مد است که این خیلی صنعت بزرگی است و پول های خیلی خوبی هم در آن است، سیسمونی هم عالی است، بحث کفاشی، ماشین آلات و مواد اولیه هم همینطور می باشد.

یک نکته ای در رابطه با انتخاب محصول وجود دارد که ما از بچگی یاد گرفتیم خوراک، پوشاک و مسکن، فهمیدیم این سه تا یک نیاز هستند، اما ما می گوییم هر صنعتی که وابسته به این سه تا باشد آن هم نیاز است یعنی مثلاً ما می ‌گوییم جوراب جز پوشاک است و یک نیاز می باشد، جوراب باید به یک طریقی تولید شود پس صنعت و دستگاه وابسته به آن هم نیاز است و تجارت آن دستگاه هم عالی است.

اینجاست که می‌ گوییم همه مردم در آن وارد نمی ‌شوند، مردم اصلا به این موضوع فکر نمی ‌کنند، جوراب را می ‌شناسند ولی دستگاه جوراب بافی اصلاً به ذهنشان هم نمی رسد یعنی اگر بگوییم ۱۰۰ درصد جوراب را بشناسند دستگاه جوراب بافی را ۲ درصد می شناسند یعنی رقابت به شدت کاهش پیدا می‌ کند این یک مثال خیلی خیلی آماتور و ساده است برای اینکه شما درک کنید که چقدر محصول وجود دارد، ما بیش از ۱۰ هزار محصول داریم که می‌ توانیم در صنعت آن کار کنیم و این عالی است.

بحث کفاشی، لباس زیر، رگال و مانکن، کیف و کفش، چرم (چرم خودش دنیایی دارد)، شال، روسری، ملزومات حجاب که تنوع های خودش را دارد، کالای خواب خیلی ها علاقمند به این صنعت هستند، لوازم ایمنی، ترافیکی و آتش نشانی، لباس ‌های فرمی که وجود دارد این ها همه در صنعت پوشاک مهم هستند، دستکش های مختلفی که وجود دارد و تجهیزات ایمنی و کارمندی، حتی نخ و کاموا نیز وابسته هستند، خود لباس ها تولید شده از یک نخ و پنبه ای هستند که همه جز صنایع وابسته هستند و می شود خیلی روی آن ها کار کرد.

زیاد در بازار صادراتی روی پنبه مانور نمی دهیم چون کشور ایران خودش به شدت به آن نیاز دارد اما وقتی تولید می‌ شود ارزش افزوده دارد، حالا و شال و روسری را صادر کنیم اشکالی ندارد ولی آن مواد خام را زیاد دولت ما چون خودش نیاز دارد اجازه صادرات به آن نمی ‌دهد، یک سری چیزها محدود می ‌شوند و اجازه نمی ‌دهند که بخواهیم خام ‌فروشی و صادرات کنیم.

پس دنیای بسیار بزرگی است و شما شاخصه هایش را امروز یاد گرفتید که می توانید به چه محصولاتی فکر کنید، که آیا من کسی را دارم؟ سرمایه اجتماعی در آن دارم یا نه؟ آیا خودم تخصص دارم؟ آیا در استان یا در شهر من هست یا نه؟ از این ها می توانید برای انتخاب محصول تجاری بهره بگیرید اما به هر انتخابی که رسیدید حتماً با مشاورین آراد برندینگ ارتباط بگیرید آن ها شما را به صورت رایگان راهنمایی می کنند که چه محصولی برای شما بهتر است یعنی شرایط شما و توان مالی تان را می ‌سنجد اینکه بخواهید مثلاً در صنعت چرم کار کنید اشکالی ندارد ولی برای چرم با چه بودجه تبلیغاتی می خواهید تبلیغات کنید تا مشتری پیدا کنید.

مثلا شما می‌ گویید بودجه من ۲۰ میلیون تومان است و آن ها به شما می ‌گویند که صنعت چرم خوب است که در آن وارد شوید یا نه، یک دفعه توان مالی تان ۵ میلیون تومان می شود بعد به شما می گویند که نه اگر می خواهید با ۵ میلیون تومان چرم را انتخاب کنید این کار را انجام ندهید چون رقیب هایش بیشتر از ۵ میلیون نفر هستند یعنی با ۵ میلیون تومان چون رقابت در آن زیاد است شما دیده نمی شوید پس این پول را در صنعتی خرج کنید که رقیبش کمتر است و مشاورهای آراد برندینگ، تخصصی این موضوع را هم در بازار داخل و هم در بازارهای صادراتی به شما اطلاع خواهند داد تا کامل موضوع را درک کنید و بتوانید بهترین محصول را برای خودتان انتخاب کنید.

05457

معرفی ۱۰ شغل پردرآمد در ایران

می خواهیم در رابطه با ده شغل پردرآمد و پر پول در ایران صحبت کنیم. بسیاری از ما دنبال انتخاب شغلی هستیم که درآمد زیادی داشته باشیم و برای ما سوال است که چه شغلی را انتخاب کنیم که پول‌دار شویم. ممکن است که شغلی را داشته باشیم و دنبال یک شغل دوم  بگردیم که درآمد بهتری داشته باشد.

پردرآمدترین شغل‌هایی که در ایران مشخص شده را طبق آمار و ارقام خدمت شما اعلام می‌کنم.

 

معرفی مشاغل پردرآمد

شغل‌های جراحی پلاستیک خصوصاً جراحی بینی، جراحی قلب، دندان‌پزشکی، مربیان فوتبال، بازیکنان فوتبال، بازیگران، خلبانان، کارخانه‌داران، وکلا و تجار. این‌ها شغل‌های پردرآمدی هستند که طبق آمار و ارقام در ایران وجود دارند.

برای انتخاب شغل  یک‌سری معیارها را باید در نظر بگیریم که با توجه به آنها، شغل مناسب‌ خود را انتخاب کنیم. یکی از این اصول، میزان سرمایه‌ای است که برای ورود به آن شغل نیاز است. آیا سرمایه لازم برای ورود به این شغل را داریم؟

مورد بعدی امکان رشدی است که در این شغل وجود دارد. آیا شغل من همین‌طور روتین ادامه دارد و هیچ رشد و پیشرفتی شامل آن نمی‌شود؟

مورد سوم میزان ریسکی است که در آن وجود دارد. ممکن است که هر لحظه چیزی را که به دست آورده‌ایم را از دست بدهیم.

مورد بعدی، میزان تخصصی است که برای ورود به آن شغل نیاز است.

معیار دیگر، امنیت شغلی است و مهم‌ترین معیار، میزان درآمدی است که از آن شغل به‌دست می‌آید.

پارامترهای مهم در انتخاب شغل

موارد دیگری هم وجود دارد مانند: شأن اجتماعی و امنیت اخلاقی که شغل مورد نظر ما باید داشته باشد و سایرمؤلفه‌ها.

زمانی که این شغل‌ها را با پارامترهایمان می‌سنجیم؛ می‌بینیم که هر شغلی به‌ هرحال معیارهایی نیاز دارد که عده‌ای از افراد آن را ندارند.

اما تجارت شغلی است که تمام معیارهایی را که یک شغل مناسب می‌تواند داشته باشد را دارد. طبق گفته حضرت علی(ع)، روزی ده قِسم است که نُه قسم آن در تجارت است. امیدوارم به راهی که حضرت علی(ع) پیشنهاد کردند؛ بیشتر فکر کنیم.

 

شناخت و معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران به ما کمک می کند تا در انتخاب رشته تحصیلی و آن شغلی که قصد داریم در آینده، حقوق و سود بیشتری از جانبش کسب کنیم، مفید، مناسب و از همه مهم تر رو به پیشرفت باشد. با رشد و تحول دنیای امروز، چندان بعید نیست که مشاغل کنونی که درآمد خوبی هم دارند از بین بروند.

با این فرضیه ما در این مطلب به معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران خواهیم پرداخت که آینده درخشانی هم دارند و به زودی منسوخ نخواهند شد.

بررسی و معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران

با در نظر گرفتن فاکتور های متعددی برای معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران، براساس مهارت، علاقه فرد، بازار کار و بسیاری از عوامل دیگر می توان موارد زیر را بررسی کرد:

 

  1. مشاغل مرتبط با حوزه IT و کامپیوتر

با ارتقا روزافزون بستر فناوری اطلاعات، تجارت الکترونیک و اینترنت به طبع هر شخصی به سادگی می تواند متوجه شود که پردرآمد ترین و بهترین شغل ممکن در ایران در آینده نزدیک مربوط به این رشته های فنی و مهندسی خواهند بود. مانند برنامه نویسان، طراحان سایت و غیره.

  1. پزشکی

یکی از مهم ترین دلایل موجود برای افزایش آمار متقاضیان رشته های مختلف پزشکی درآمد بالای این مشاغل است. در این میان، نیاز بیشتر به نیروی انسانی در این زمینه در بخش های مختلف یک مرکز درمانی راه را برای افراد جهت کسب درآمد بیشتر باز خواهد کرد.

 

  1. مشاغل مرتبط با گردشگری

یکی از مواردی که در معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران باید به آن توجه ویژه ای نمود، مشاغل مرتبط گردشگری است. این دست مشاغل برای ارتقا رفاه گردشگران و ورود هر چه بیشتر و بهتر افراد مشتاق به کشور تلاش می کنند و هرگز از تعداد مسافرانی که می خواهند یک شهر به خصوص در ایران را ببینند کم نخواهد شد.

  1. آرایشگری

یکی دیگر از مشاغلی که روز به روز ارتقا می یابد و هرگز منسوخ نمی شود، آرایشگری است. بسیاری از خانم ها با ورود به این شغل پردرآمد آینده پولسازی را برای خود رقم می زنند.

  1. صنعت غذا

نمی توان انکار کرد که با پا گذاشتن به صنعت غذا در ایران در هر حوزه ای به سود کلان دست پیدا نخواهیم کرد؛ چرا که ارائه غذای باکیفیت و من باب طبع مشتریان همیشه یک کسب و کار را در جایگاه بالاتری قرار خواهد داد.

  1. تور لیدر

شغل تور لیدر ها یکی دیگر از گزینه های موجود در معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران به شمار می آیند. این افراد اصولا با تکیه بر توانایی های خود می توانند راهنمای خوبی برای گردشگران در هر موقع از سال باشند.

  1. وکالت

شغل بعدی پولساز و آینده دار که جایگزینی برای آن نیست وکالت است. وکالت و پزشکی از جمله مشاغلی هستند که همواره در ایران و بسیاری از کشور ها جزء مشاغل پولساز به حساب می آیند.

  1. کشاورزی

شغل کشاورزی، و رشته مرتبط با آن از جمله مهمترین مشاغلی است که ارزش فوق العاده ای در ایران داشته و می تواند برای آینده یک شخص مثمر ثمر باشد.

  1. تدریس آنلاین و وبینار

با رشد روز افزون بستر وب، بسیاری از افراد ترجیح می دهند تا آموزش های خاص را از طریق اینترنت دریافت کنند. پس چرا شما جزء یکی از مدرسان آنها نباشید؟

  1. تولید محتوا

در صورتیکه خلاقیت، مهارت و تسلط کافی بر زبان انگلیسی داشته باشید، شغل پولساز و آینده دار نویسندگی محتوا در میان معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران در انتظار شماست.

آینده شما چگونه خواهد بود؟
هر کدام از شما یا امروز یک شغلی دارید یا می‌ خواهید شغلی را انتخاب کنید، از خودتان این سوال را بپرسید آینده شغلی که من در آن هستم چه می شود، شاید تشخیص آینده برای شما سخت باشد یعنی بگویید نمی ‌دانیم آینده چه می ‌شود، اما همیشه گذشته را نگاه کنید، ۵ سال گذشته را نگاه کنید، آیا شما رشد کردید یا ضعیف تر شده اید؟ در ۵ سال قبل شما می توانستید یک یخچال خریداری کنید آیا امروز توان خرید همان یخچال را دارید؟

در 5 سال پیش شما می‌ توانستید یک عروسی بگیرید، آیا الان توانش را دارید که یک عروسی بگیرید یا بخواهید یک سرویس چوب تهیه کنید؟ می ‌بینید که نه، نمی توانید، حالا شما ۱۰ سال پیش را مرور کنید، یعنی شما همیشه گذشته را نگاه کنید و امروزتان را هم نگاه کنید، برای زندگی هر کسی نموداری وجود دارد، برای خودتان نمودار زمان بگذارید و بگویید این زمان دارد سپری می شود، آیا این زمان که دارد حرکت می کند درآمد شما هم بالا می رود؟ یا درآمد شما در گذر زمان پایین ‌تر می ‌آید؟

توان خرید در گذر زمان

مثلاً کسانی که الان بازنشسته شدند، قبلا درآمدشان هزار تومان بود و با آن هزار تومان می توانستند هر ماه برای خودشان مقداری زمین خریداری کنند اما الان درآمد یک شخص مثلا ۵ میلیون تومان شده است اما با ۵ میلیون تومان کسی به شما زمین نمی دهد و باید چندین برابر روی آن پول بگذارید تا بتوانید زمین خریداری کنید و تا شما بخواهید ۱۰۰ میلیون یا ۲۰۰ میلیون یا یک میلیارد پول جمع آوری کنید دوباره زمین گران تر می شود.
یعنی شما زمان را جلو می برید، که مثلاً هر ماه ۵ میلیون تومان دستمزد بگیرید و زمان را پیش می برید و می بینید که از بعد گذشت یک سال مقداری پولی جمع آوری کردید، مثلا بعد از گذشت ۱۰ ماه شما ۵۰ میلیون تومان درآمد داشتید که قبلا می توانستید با آن یک زمین ۵۰ میلیون تومانی خریداری کنید ولی بعد از گذشت یک سال می بینید که زمین ۵۰ میلیونی مثلاً ۲۰۰ میلیون تومان شده است و مثل این است که شما باید 4 برابر کار می کردید.
و گذر زمان هر روز تورم‌ های بالاتر با ضریب بالاتر دارد، خیلی ‌ها هستند که آرزو می ‌کنند یک کالا یا مثلا یک خودرویی را خریداری کنند و آن شخص برای خودش برنامه ‌ریزی می‌ کند که من اگر ماهی یک میلیون تومان کنار بگذارم بعد از ۱۰۰ ماه می ‌توانم مثلاً یک پراید یا یک ۲۰۶ خریداری کنم، بعد این فرد 100 ماه تلاش می ‌کند و این مقدار پول را پس انداز می ‌کند بعد می ‌بیند که ۲۰۶ مثلا 5 یا ۱۰ برابر می ‌شود و این شخص هرگز نمی ‌تواند به آن برسد برای همین تلاش می ‌کند وام بگیرد، یعنی با خودش می ‌گوید که من اینطوری نمی توانم زندگی ام را جلو ببرم برای همین وام می گیرد و از جاهای مختلف قرض می کند که این ها همه بدبختی می آورند، چون بعد از آن، این شخص همیشه درگیر این است که باید اقساط وام ها را پرداخت کند.
و این زندگی نیست، خوب به آن فکر کنید، شما دارید تلاش می‌ کنید که فقط زنده بمانید و این داستان را خیلی سخت می ‌کند، این زندگی ها را سخت می ‌کند، همه این بدبختی از نداشتن فکر است، حتی یک بار نمی نشیند با خودش فکر کند.

تبرهای زندگی تان را تیز کنید

یک داستان در یکی از کتاب ‌ها نوشته شده بود که شخصی می گفت اگر به من یک تبر بدهند و بگویند که یک سری چوب ها و درخت ها را قطع کنم اول می ‌نشینم تبر خودم را تیز می کنم، درست است که الان تیز کردن تبرم نیم ساعت یا یک ساعت زمان می ‌برد اما وقتی تیز می شود بعد از آن می توانم سریع تر کارم را پیش ببرم.
اما اکثر مردم اصلاً فکر نمی‌ کنند و آن تبر خودشان را تیز نمی ‌کنند و می خواهند با همان کندی که هست کار کنند و فقط تلاش می‌ کنند که کار کنند و اصلاً نمی گویند که چرا وقتی من دارم با این تبر کار می کنم این درخت دیر قطع می شود؟ چرا اینقدر از من انرژی می‌ گیرد؟ ما هر روز داریم کار می ‌کنیم چرا به جایی نمی رسیم؟ اصلاً به ذهنشان نمی رسد که باید از مغزشان استفاده کنند.
بعضی ها می گویند چیزی در ذهنمان نیست ما آرادی ها می گوییم که اگر عقل خودتان درست کار نمی کند پس از مشاور و راهنما کمک بگیرید و از افرادی که رشد کردند سوال کنید و راهنمایی بخواهید.

بررسی آینده شغلی

 

آینده خودتان را در مدل شغل های مختلف بررسی کنید، مثلا می بینید شخصی ۳۰ سال یک جایی مثل نیروی انتظامی، بیمارستان یا وکالت خدمت می کند و بعد از ۳۰ سال خدمت در نیروی انتظامی بیرون می ‌آید و راننده اسنپ می‌ شود، یعنی تنها مهارتی که دارد رانندگی است، چون با آن حقوق بازنشستگی به جایی نمی ‌رسد، مثلا شخصی با خودش می گوید که من حقوق کارمندی در بانک را می گیرم اما بعد از ۳۰ سال با آن مقدار حقوق به جایی نمی رسم پس باید یک کاری را انجام بدهم، چه کار می توانید انجام دهید؟
یعنی شما ۳۰ سال با یک مدل خاص کار کردید، مثلا ۳۰ سال ساعت ۶ صبح باید سر کار حاضر می شدید، حتی تصور این کار هم خیلی سخت است، یا اینکه مثلا ۳۰ سال همیشه باید به یک مکان خاصی برای کار کردن می رفتید، اگر یک سال بود باز می شود گفت که بعد از یک سال تمام می ‌شود، مثلا خیلی ‌ها هستند که می ‌خواهند سربازی بروند چون می دانند که بعد از دو سال تمام می شود تحمل می کنند و می ‌گویند چون می گذرد غمی نیست.
اما ۳۰ سال انجام دادن یک کار ثابت با یک حقوق ثابت واقعا آدم را کلافه می ‌کند و اصلاً شما هیچ رشدی نمی کنید و چیزی یاد نمی گیرید، مثلا شخصی ۳۰ سال مربی شطرنج است یعنی هر دفعه فقط مهره های شطرنج را جا به‌ جا می‌ کند و این را به دیگران هم آموزش می دهد، واقعا رشد این شخص کجاست؟ تا کجا و کی می خواهد پیش برود؟ اگر شطرنج را از زندگی حذف کنیم چه اتفاقی می ‌افتد؟ زندگی چه کسی فلج می ‌شود و یا زندگی چه کسی رشد می ‌کند؟

مسیر درست را از اول انتخاب کردن

 

به این مسائل نگاه کنید، خیلی از مشاغل اینطوری هستند، یا مثلا شخصی فقط کارش این است که امضا کند، یعنی۳۰ سال فقط کارش امضا کردن است، بعد که بازنشسته می ‌شود می گوید کاری از دستم بر نمی آید، چه کار کنم؟ و تنها چیزی که در این دنیا یاد گرفته است رانندگی بوده و هیچ مهارت دیگری نداشته است.
اگر روز اول به این مسیر وارد نمی شد و آن درس ‌ها و کتاب‌ های اشتباه را نمی خواند، چه مرد باشد و چه زن هیچ فرقی نمی ‌کند، می‌ توانست مهارت هایی را یاد بگیرد، مثلا یک خانم می توانست خیاطی های حرفه ‌ای را یاد بگیرد و برای خودش یک مزون با درآمدهای بالاتر راه اندازی کند، ولی به جای این کار رفت یاد بگیرد که مثلا فیثاغورس چه می شود یا فرمول های دیگر ریاضی را یاد گرفت، در حالی که این ها هیچ کاربردی برایش ندارند.
فقط یاد گرفتید که به شما بگویند فلان کار را انجام بدهید، اصلا خودتان نشستید فکر کنید که کاربرد این ها در کجاست؟ اگر یاد بگیرم چه می شود و یاد نگیرم چه اتفاقی در زندگی ام می‌ افتد؟ و چون اکثر مردم چشم بسته حرکت می‌ کنند و راهنما ندارند، حتی مسیر و آینده را نمی ‌بینند، همین طور فقط حرکت می کنند بعد متوجه می شوند که مسیر و جاده اشتباه بوده است و چون به جای اشتباهی ختم می شود، حاضر است پول ‌های بیشتری خرج کند تا تازه به جای اول برگردد.
یعنی شما یک مسیر اشتباه را طی می کنید، پول سوخت، بنزین و … را هم می دهید ولی به جای اشتباهی می رسید و پول هایتان تمام می ‌شود، بعد به شما می‌ گویند که شما را اشتباه آوردیم و اگر می خواهید که به جای اولتان برگردید دوباره باید پول بدهید.

استفاده از عقل برای درآمدزایی

یعنی همه مردم فقط وام می‌ گیرند و زندگی، وام بازی شده است یعنی همه تلاش می ‌کنند وام ‌هایی با بهره های مختلف بگیرند حالا خیلی ها که می خواهند بهره ندهند مثلا یک قرض الحسنه خانوادگی تشکیل می دهند که باز این خودش داستان دارد، یعنی اصلاً راه درآمدزایی ندارند و تنها چیزی که به ذهن شان می رسد همین است که ۲۰ نفر یا ۳۰ نفر جمع شویم، هر ماه مثلاً ۵ میلیون یا دو میلیون یا یک میلیون بدهیم و هر ماه این پول را به کسی بدهیم و بقیه بشینند و فقط آن را تماشا کنند.
این چه مدل زندگی است؟ این ها فقط به خاطر این است که از ذهن و مغزشان استفاده نمی کنند، اگر از مغزشان استفاده می کردند می ‌نشستند تبرشان را تیز می کردند، یک یا دو روز فکر می ‌کردند که ثروتمندها چه کاری انجام می ‌دهند و ما هم برویم همان کار را انجام دهیم.

شغل تجارت و درآمد بالا

شما نگاه کنید در شغل تجارت مهارت یادگیری هر روز بهتر است، شما هر روز توانمند تر می شوید، هر روز چیزهای جدید یاد می گیرید و به واسطه چیزی که یاد گرفتید درآمدتان بیشتر می شود، نکته مهمی است، شما در شهرهای مختلف نگاه کنید یکی مثلاً کارش این است که هر روز پیتزا درست کند، این شخص هر روز چه چیز جدیدی یاد می گیرد؟ نهایت قدرت یادگیری اش درست کردن پیتزا است و چیز بالاتری ندارد که این شخص بتواند درآمدش را بیشتر کند.
همه مشاغل همین مشکل را دارند، توانمندی یادگیری در آنها وجود ندارد، تنها شغلی که می توانید در آن درآمدزایی تان را بیشتر کنید بحث تجارت است، بگویید تا دیروز من در این شهر داشتم تجارت می کردم، حالا وارد این روستا شدم، فردا کشوری می شود و بعد جهانی فکر می ‌کنم، اینطوری داستان متفاوت می ‌شود و همین طور در حال یادگیری و رشد کردن می باشید.

روابط اجتماعی در شغل

یک موضوعی که خیلی برای مردم اهمیت دارد این است که با چه کسانی رابطه دارند، مثلاً یکی با سران یک کشور در ارتباط می باشد، دیگری فقط با دانشجوها در ارتباط است، یکی با دانش آموز در ارتباط است، معلم فقط کارش با دانش آموز در ارتباط بودن است، یعنی رفیقانش همین دانش آموزان یا نهایتا همکارانی از جنس خودش می باشند یعنی آن افراد هم چندین برابر قوی تر نیستند و یکی مثل خودش می باشند، یعنی رفیق هایش این افراد هستند، شاگردانش دانش آموزانی می ‌شوند که اصلاً توانی ندارند، یا اساتید دانشگاه هم به همین شکل می باشند، پزشک ها با هم سطح های خودشان یا با بیمارها در ارتباط هستند.
وقتی از فرد مغازه داری که در بوفه ای در بیمارستان خصوصی کار می کرد سوال کردیم که بازار چطور است، می گفت که خیلی خوب نیست چون بیمارستان خلوت است، خیلی ها توان مالی ندارند که بخواهند به این بیمارستان بیایند و بیمارهای خودشان را بستری کنند ولی وقتی کرونا بود خیلی خوب بود، جمعیت خیلی زیاد شده بود و بازار عالی بود اما الان که بیماری کنترل شده است و اصلا بیماری اینجا نمی آورند یعنی این فرد دوست داشت مردم مریض شوند که بازار خودش رونق بگیرد.
پزشکان منبع درآمدشان چیست؟ اگر همه مردم سالم باشد این ها باید از کجا درآمد کسب کنند؟ مهارتی که این ها دوباره بتوانند درآمد داشته باشند چیست؟ چیزی نیست، این ها آرزو می ‌کنند که مردم مریض شوند و با آنها به درآمد برسند، یعنی طب سنتی را کامل از بین می‌ برند و می‌ گویند بیمار فقط باید از طریق شیمیایی و با قرص، آمپول، جراحی و غیره درمان شود، چون پول خوبی در این کار است و این ها آرزو و نیت شان این است که این اتفاق ها بیفتد.
وقتی شما به ماجرا نگاه می‌ کنید می بینید که مغازه‌ دار بوفه بیمارستان هم به همین موضوع فکر می کند که مردم مریض شوند، چون اگر مردم مریض نشوند من درآمدی ندارم، چرا باید این طور شود که شما آرزو کنید دیگران مریض شوند؟ یعنی دعای شما این است که خدایا من می خواهم رشد کنم و درآمدم بیشتر شود برای همین مریض ها باید زیاد شوند، ببینید که چقدر دعا و نیت شما کثیف و بد است.

لذت هایی بالاتر از پول داشتن

پس این که با چه کسانی در ارتباط هستید خیلی مهم است، کسانی که تاجر هستند با سران بزرگان، قدرت های بزرگ نظامی، سیاسی، اجتماعی و مالی در ارتباط می باشند و این ها خیلی لذت بخش است، همه اش پول نیست، پول تا یک جایی مهم است، بعد از آن قدرت خیلی مهم می شود، یعنی خیلی از رئیس ‌جمهورها بعد از این که دوره ریاستشان تمام می ‌شود اعلام می ‌کنند که ما پولی نداریم، و واقعا هم ندارند، اما دوباره تلاش می‌ کنند که رئیس جمهور شوند، برای شما سوال ایجاد نمی ‌شود که این ها دنبال چه چیزی هستند؟
بله، یک سری قدرت ها در این شغل است که بالاتر از پول می باشد، با خودشان می گویند که من وقتی وارد یک محله و استانی می شوم همه برای من تعظیم می کنند و این یک حس خیلی خوبی دارد، یعنی شغلش طوری است که بقیه به او احترام می گذارند و حرفش را گوش می ‌دهند، این قدرتی که در آن وجود دارد فوق ‌العاده است.
وقتی شما به دکتر مراجعه می کنید هر نسخه ای که دکتر به شما بدهد را باید قبول کنید و بگویید چشم طبق همین نسخه پیش می روم، و این یک لذت فوق العاده برای آن پزشک است، در خیلی از شغل ها ما این موضوع را داریم، که خیلی هم لذت بخش است و فراتر از پول می باشد، با پول نهایتش بخواهید کالا، لوازم خانگی، ماشین خوب، خانه خوب و … برای خودتان خریداری کنید، درست است با پول همه این ها فراهم است ولی بعد از آن چه اتفاقی می افتد؟
تازه می شود معنی این را زندگی کردن گذاشت ولی اکثر مردم اصلا زندگی نمی کنند بلکه برای این هستند که زنده بمانند، یعنی هیچ کدام از این ها را ندارند و تازه آرزو می ‌کنند که این ها را به دست بیاورمند بعد از این که شما این ها را به دست می‌ آورید می ‌فهمید که پول همه چیز نبود و یک چیزی فراتر از پول هم وجود داشت که همین قدرت‌ ها می باشند یعنی اصلاً لذت بخش است که شما یک دستوری بدهید و بقیه فقط چشم بگویند.

دوستی و همکاری در کار

دوستان شما چه کسانی هستند؟ در چه فضایی دارید کار می کنید؟ آنها چقدر توانمندی دارند؟ در یک جلسه ای این سوال مطرح شد و از هر کسی پرسیده شد که شما چند تا رفیق واقعی دارید؟ هر کسی چیزی می ‌گفت و نهایت آن 10 نفر شده بود، بعد سوال شد اگر مشکل مالی یا کاری برای شما پیش بیاید مثلا شما در یک شهری زندگی می کنید و یک مشکلی در شهر دیگری دارید که این شهر ۳۰ کیلومتر از شهر شما دورتر است و امروز وقت ندارید که به آن شهر بروید و مشکلتان را حل کنید حالا چند رفیق دارید که الان زنگ بزنید و بگویید من امروز وقت نمی کنم، آیا شما می توانید جای من این کار را انجام دهید؟
آن شخصی که ۱۰ تا رفیق داشت می گفت رفیق های این شکلی ام ۳ نفر هستند، یعنی 3 نفر هستند که این کار را برای من انجام دهند، سوال دیگری مطرح شد که مثلاً مسافرت رفتید و یادتان رفت که گاز را قطع کنید، چند تا رفیق دارید که زنگ بزنید و بگویید به خانه من بروید و این کار را برای من انجام دهید؟
می بینید که همین طور عددها پایین می آیند، و سوال بعدی اینطور مطرح شد حالا چند تا رفیق دارید که به شما مثلاً ۲۰ میلیون تومان پول بدهند؟ یا چند تا رفیق دارید که آبروی شما برایشان مهم باشد؟ یعنی در یک جایی آبروی شما در خطر باشد و رفیقی داشته باشید که بگوید تو خودت را کنار بکش من می‌ گویم که این کار را من انجام دادم یعنی خودش را مقصر می کند تا آبروی شما محفوظ بماند، چند تا رفیق این شکلی دارید؟
پس خیلی از مردم زندگی نمی کنند بلکه برای زنده ماندن تلاش می ‌کنند و هیچ رفیق اینطوری ندارند، اصلاً زندگی این طوری لذتی ندارد.

قدرت مالی و درآمد

قدرت مالی باز بحث مهم تری است که مثلاً شما چند تا رفیق دارید که پولی را به شما بدهند؟ خود شما چقدر توانمند و ثروتمند هستید؟ در چه شغلی قرار گرفتید؟ در تجارت که وارد ‌شوید می ببینید که چقدر پول های بزرگتری وجود دارد.

مدیریت و کارآفرینی

همه این ها قدرت رشد دارند، یعنی امروز مدیریت شما در حد A است و بعد از یک سال B می ‌شود و همین طور رشد می کنید، مردم در مشاغلی خودشان را قرار می دهند که اصلا رشدی برایشان مهم نیست البته نه اینکه مهم نباشد بلکه روی آن فکر نکردند و راهنمایی نداشتند که آن ها را راهنمایی کند.