05457

معرفی ۱۰ شغل پردرآمد در ایران

می خواهیم در رابطه با ده شغل پردرآمد و پر پول در ایران صحبت کنیم. بسیاری از ما دنبال انتخاب شغلی هستیم که درآمد زیادی داشته باشیم و برای ما سوال است که چه شغلی را انتخاب کنیم که پول‌دار شویم. ممکن است که شغلی را داشته باشیم و دنبال یک شغل دوم  بگردیم که درآمد بهتری داشته باشد.

پردرآمدترین شغل‌هایی که در ایران مشخص شده را طبق آمار و ارقام خدمت شما اعلام می‌کنم.

 

معرفی مشاغل پردرآمد

شغل‌های جراحی پلاستیک خصوصاً جراحی بینی، جراحی قلب، دندان‌پزشکی، مربیان فوتبال، بازیکنان فوتبال، بازیگران، خلبانان، کارخانه‌داران، وکلا و تجار. این‌ها شغل‌های پردرآمدی هستند که طبق آمار و ارقام در ایران وجود دارند.

برای انتخاب شغل  یک‌سری معیارها را باید در نظر بگیریم که با توجه به آنها، شغل مناسب‌ خود را انتخاب کنیم. یکی از این اصول، میزان سرمایه‌ای است که برای ورود به آن شغل نیاز است. آیا سرمایه لازم برای ورود به این شغل را داریم؟

مورد بعدی امکان رشدی است که در این شغل وجود دارد. آیا شغل من همین‌طور روتین ادامه دارد و هیچ رشد و پیشرفتی شامل آن نمی‌شود؟

مورد سوم میزان ریسکی است که در آن وجود دارد. ممکن است که هر لحظه چیزی را که به دست آورده‌ایم را از دست بدهیم.

مورد بعدی، میزان تخصصی است که برای ورود به آن شغل نیاز است.

معیار دیگر، امنیت شغلی است و مهم‌ترین معیار، میزان درآمدی است که از آن شغل به‌دست می‌آید.

پارامترهای مهم در انتخاب شغل

موارد دیگری هم وجود دارد مانند: شأن اجتماعی و امنیت اخلاقی که شغل مورد نظر ما باید داشته باشد و سایرمؤلفه‌ها.

زمانی که این شغل‌ها را با پارامترهایمان می‌سنجیم؛ می‌بینیم که هر شغلی به‌ هرحال معیارهایی نیاز دارد که عده‌ای از افراد آن را ندارند.

اما تجارت شغلی است که تمام معیارهایی را که یک شغل مناسب می‌تواند داشته باشد را دارد. طبق گفته حضرت علی(ع)، روزی ده قِسم است که نُه قسم آن در تجارت است. امیدوارم به راهی که حضرت علی(ع) پیشنهاد کردند؛ بیشتر فکر کنیم.

 

شناخت و معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران به ما کمک می کند تا در انتخاب رشته تحصیلی و آن شغلی که قصد داریم در آینده، حقوق و سود بیشتری از جانبش کسب کنیم، مفید، مناسب و از همه مهم تر رو به پیشرفت باشد. با رشد و تحول دنیای امروز، چندان بعید نیست که مشاغل کنونی که درآمد خوبی هم دارند از بین بروند.

با این فرضیه ما در این مطلب به معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران خواهیم پرداخت که آینده درخشانی هم دارند و به زودی منسوخ نخواهند شد.

بررسی و معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران

با در نظر گرفتن فاکتور های متعددی برای معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران، براساس مهارت، علاقه فرد، بازار کار و بسیاری از عوامل دیگر می توان موارد زیر را بررسی کرد:

 

  1. مشاغل مرتبط با حوزه IT و کامپیوتر

با ارتقا روزافزون بستر فناوری اطلاعات، تجارت الکترونیک و اینترنت به طبع هر شخصی به سادگی می تواند متوجه شود که پردرآمد ترین و بهترین شغل ممکن در ایران در آینده نزدیک مربوط به این رشته های فنی و مهندسی خواهند بود. مانند برنامه نویسان، طراحان سایت و غیره.

  1. پزشکی

یکی از مهم ترین دلایل موجود برای افزایش آمار متقاضیان رشته های مختلف پزشکی درآمد بالای این مشاغل است. در این میان، نیاز بیشتر به نیروی انسانی در این زمینه در بخش های مختلف یک مرکز درمانی راه را برای افراد جهت کسب درآمد بیشتر باز خواهد کرد.

 

  1. مشاغل مرتبط با گردشگری

یکی از مواردی که در معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران باید به آن توجه ویژه ای نمود، مشاغل مرتبط گردشگری است. این دست مشاغل برای ارتقا رفاه گردشگران و ورود هر چه بیشتر و بهتر افراد مشتاق به کشور تلاش می کنند و هرگز از تعداد مسافرانی که می خواهند یک شهر به خصوص در ایران را ببینند کم نخواهد شد.

  1. آرایشگری

یکی دیگر از مشاغلی که روز به روز ارتقا می یابد و هرگز منسوخ نمی شود، آرایشگری است. بسیاری از خانم ها با ورود به این شغل پردرآمد آینده پولسازی را برای خود رقم می زنند.

  1. صنعت غذا

نمی توان انکار کرد که با پا گذاشتن به صنعت غذا در ایران در هر حوزه ای به سود کلان دست پیدا نخواهیم کرد؛ چرا که ارائه غذای باکیفیت و من باب طبع مشتریان همیشه یک کسب و کار را در جایگاه بالاتری قرار خواهد داد.

  1. تور لیدر

شغل تور لیدر ها یکی دیگر از گزینه های موجود در معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران به شمار می آیند. این افراد اصولا با تکیه بر توانایی های خود می توانند راهنمای خوبی برای گردشگران در هر موقع از سال باشند.

  1. وکالت

شغل بعدی پولساز و آینده دار که جایگزینی برای آن نیست وکالت است. وکالت و پزشکی از جمله مشاغلی هستند که همواره در ایران و بسیاری از کشور ها جزء مشاغل پولساز به حساب می آیند.

  1. کشاورزی

شغل کشاورزی، و رشته مرتبط با آن از جمله مهمترین مشاغلی است که ارزش فوق العاده ای در ایران داشته و می تواند برای آینده یک شخص مثمر ثمر باشد.

  1. تدریس آنلاین و وبینار

با رشد روز افزون بستر وب، بسیاری از افراد ترجیح می دهند تا آموزش های خاص را از طریق اینترنت دریافت کنند. پس چرا شما جزء یکی از مدرسان آنها نباشید؟

  1. تولید محتوا

در صورتیکه خلاقیت، مهارت و تسلط کافی بر زبان انگلیسی داشته باشید، شغل پولساز و آینده دار نویسندگی محتوا در میان معرفی ۱۰ شغل پر درآمد در ایران در انتظار شماست.

آینده شما چگونه خواهد بود؟
هر کدام از شما یا امروز یک شغلی دارید یا می‌ خواهید شغلی را انتخاب کنید، از خودتان این سوال را بپرسید آینده شغلی که من در آن هستم چه می شود، شاید تشخیص آینده برای شما سخت باشد یعنی بگویید نمی ‌دانیم آینده چه می ‌شود، اما همیشه گذشته را نگاه کنید، ۵ سال گذشته را نگاه کنید، آیا شما رشد کردید یا ضعیف تر شده اید؟ در ۵ سال قبل شما می توانستید یک یخچال خریداری کنید آیا امروز توان خرید همان یخچال را دارید؟

در 5 سال پیش شما می‌ توانستید یک عروسی بگیرید، آیا الان توانش را دارید که یک عروسی بگیرید یا بخواهید یک سرویس چوب تهیه کنید؟ می ‌بینید که نه، نمی توانید، حالا شما ۱۰ سال پیش را مرور کنید، یعنی شما همیشه گذشته را نگاه کنید و امروزتان را هم نگاه کنید، برای زندگی هر کسی نموداری وجود دارد، برای خودتان نمودار زمان بگذارید و بگویید این زمان دارد سپری می شود، آیا این زمان که دارد حرکت می کند درآمد شما هم بالا می رود؟ یا درآمد شما در گذر زمان پایین ‌تر می ‌آید؟

توان خرید در گذر زمان

مثلاً کسانی که الان بازنشسته شدند، قبلا درآمدشان هزار تومان بود و با آن هزار تومان می توانستند هر ماه برای خودشان مقداری زمین خریداری کنند اما الان درآمد یک شخص مثلا ۵ میلیون تومان شده است اما با ۵ میلیون تومان کسی به شما زمین نمی دهد و باید چندین برابر روی آن پول بگذارید تا بتوانید زمین خریداری کنید و تا شما بخواهید ۱۰۰ میلیون یا ۲۰۰ میلیون یا یک میلیارد پول جمع آوری کنید دوباره زمین گران تر می شود.
یعنی شما زمان را جلو می برید، که مثلاً هر ماه ۵ میلیون تومان دستمزد بگیرید و زمان را پیش می برید و می بینید که از بعد گذشت یک سال مقداری پولی جمع آوری کردید، مثلا بعد از گذشت ۱۰ ماه شما ۵۰ میلیون تومان درآمد داشتید که قبلا می توانستید با آن یک زمین ۵۰ میلیون تومانی خریداری کنید ولی بعد از گذشت یک سال می بینید که زمین ۵۰ میلیونی مثلاً ۲۰۰ میلیون تومان شده است و مثل این است که شما باید 4 برابر کار می کردید.
و گذر زمان هر روز تورم‌ های بالاتر با ضریب بالاتر دارد، خیلی ‌ها هستند که آرزو می ‌کنند یک کالا یا مثلا یک خودرویی را خریداری کنند و آن شخص برای خودش برنامه ‌ریزی می‌ کند که من اگر ماهی یک میلیون تومان کنار بگذارم بعد از ۱۰۰ ماه می ‌توانم مثلاً یک پراید یا یک ۲۰۶ خریداری کنم، بعد این فرد 100 ماه تلاش می ‌کند و این مقدار پول را پس انداز می ‌کند بعد می ‌بیند که ۲۰۶ مثلا 5 یا ۱۰ برابر می ‌شود و این شخص هرگز نمی ‌تواند به آن برسد برای همین تلاش می ‌کند وام بگیرد، یعنی با خودش می ‌گوید که من اینطوری نمی توانم زندگی ام را جلو ببرم برای همین وام می گیرد و از جاهای مختلف قرض می کند که این ها همه بدبختی می آورند، چون بعد از آن، این شخص همیشه درگیر این است که باید اقساط وام ها را پرداخت کند.
و این زندگی نیست، خوب به آن فکر کنید، شما دارید تلاش می‌ کنید که فقط زنده بمانید و این داستان را خیلی سخت می ‌کند، این زندگی ها را سخت می ‌کند، همه این بدبختی از نداشتن فکر است، حتی یک بار نمی نشیند با خودش فکر کند.

تبرهای زندگی تان را تیز کنید

یک داستان در یکی از کتاب ‌ها نوشته شده بود که شخصی می گفت اگر به من یک تبر بدهند و بگویند که یک سری چوب ها و درخت ها را قطع کنم اول می ‌نشینم تبر خودم را تیز می کنم، درست است که الان تیز کردن تبرم نیم ساعت یا یک ساعت زمان می ‌برد اما وقتی تیز می شود بعد از آن می توانم سریع تر کارم را پیش ببرم.
اما اکثر مردم اصلاً فکر نمی‌ کنند و آن تبر خودشان را تیز نمی ‌کنند و می خواهند با همان کندی که هست کار کنند و فقط تلاش می‌ کنند که کار کنند و اصلاً نمی گویند که چرا وقتی من دارم با این تبر کار می کنم این درخت دیر قطع می شود؟ چرا اینقدر از من انرژی می‌ گیرد؟ ما هر روز داریم کار می ‌کنیم چرا به جایی نمی رسیم؟ اصلاً به ذهنشان نمی رسد که باید از مغزشان استفاده کنند.
بعضی ها می گویند چیزی در ذهنمان نیست ما آرادی ها می گوییم که اگر عقل خودتان درست کار نمی کند پس از مشاور و راهنما کمک بگیرید و از افرادی که رشد کردند سوال کنید و راهنمایی بخواهید.

بررسی آینده شغلی

 

آینده خودتان را در مدل شغل های مختلف بررسی کنید، مثلا می بینید شخصی ۳۰ سال یک جایی مثل نیروی انتظامی، بیمارستان یا وکالت خدمت می کند و بعد از ۳۰ سال خدمت در نیروی انتظامی بیرون می ‌آید و راننده اسنپ می‌ شود، یعنی تنها مهارتی که دارد رانندگی است، چون با آن حقوق بازنشستگی به جایی نمی ‌رسد، مثلا شخصی با خودش می گوید که من حقوق کارمندی در بانک را می گیرم اما بعد از ۳۰ سال با آن مقدار حقوق به جایی نمی رسم پس باید یک کاری را انجام بدهم، چه کار می توانید انجام دهید؟
یعنی شما ۳۰ سال با یک مدل خاص کار کردید، مثلا ۳۰ سال ساعت ۶ صبح باید سر کار حاضر می شدید، حتی تصور این کار هم خیلی سخت است، یا اینکه مثلا ۳۰ سال همیشه باید به یک مکان خاصی برای کار کردن می رفتید، اگر یک سال بود باز می شود گفت که بعد از یک سال تمام می ‌شود، مثلا خیلی ‌ها هستند که می ‌خواهند سربازی بروند چون می دانند که بعد از دو سال تمام می شود تحمل می کنند و می ‌گویند چون می گذرد غمی نیست.
اما ۳۰ سال انجام دادن یک کار ثابت با یک حقوق ثابت واقعا آدم را کلافه می ‌کند و اصلاً شما هیچ رشدی نمی کنید و چیزی یاد نمی گیرید، مثلا شخصی ۳۰ سال مربی شطرنج است یعنی هر دفعه فقط مهره های شطرنج را جا به‌ جا می‌ کند و این را به دیگران هم آموزش می دهد، واقعا رشد این شخص کجاست؟ تا کجا و کی می خواهد پیش برود؟ اگر شطرنج را از زندگی حذف کنیم چه اتفاقی می ‌افتد؟ زندگی چه کسی فلج می ‌شود و یا زندگی چه کسی رشد می ‌کند؟

مسیر درست را از اول انتخاب کردن

 

به این مسائل نگاه کنید، خیلی از مشاغل اینطوری هستند، یا مثلا شخصی فقط کارش این است که امضا کند، یعنی۳۰ سال فقط کارش امضا کردن است، بعد که بازنشسته می ‌شود می گوید کاری از دستم بر نمی آید، چه کار کنم؟ و تنها چیزی که در این دنیا یاد گرفته است رانندگی بوده و هیچ مهارت دیگری نداشته است.
اگر روز اول به این مسیر وارد نمی شد و آن درس ‌ها و کتاب‌ های اشتباه را نمی خواند، چه مرد باشد و چه زن هیچ فرقی نمی ‌کند، می‌ توانست مهارت هایی را یاد بگیرد، مثلا یک خانم می توانست خیاطی های حرفه ‌ای را یاد بگیرد و برای خودش یک مزون با درآمدهای بالاتر راه اندازی کند، ولی به جای این کار رفت یاد بگیرد که مثلا فیثاغورس چه می شود یا فرمول های دیگر ریاضی را یاد گرفت، در حالی که این ها هیچ کاربردی برایش ندارند.
فقط یاد گرفتید که به شما بگویند فلان کار را انجام بدهید، اصلا خودتان نشستید فکر کنید که کاربرد این ها در کجاست؟ اگر یاد بگیرم چه می شود و یاد نگیرم چه اتفاقی در زندگی ام می‌ افتد؟ و چون اکثر مردم چشم بسته حرکت می‌ کنند و راهنما ندارند، حتی مسیر و آینده را نمی ‌بینند، همین طور فقط حرکت می کنند بعد متوجه می شوند که مسیر و جاده اشتباه بوده است و چون به جای اشتباهی ختم می شود، حاضر است پول ‌های بیشتری خرج کند تا تازه به جای اول برگردد.
یعنی شما یک مسیر اشتباه را طی می کنید، پول سوخت، بنزین و … را هم می دهید ولی به جای اشتباهی می رسید و پول هایتان تمام می ‌شود، بعد به شما می‌ گویند که شما را اشتباه آوردیم و اگر می خواهید که به جای اولتان برگردید دوباره باید پول بدهید.

استفاده از عقل برای درآمدزایی

یعنی همه مردم فقط وام می‌ گیرند و زندگی، وام بازی شده است یعنی همه تلاش می ‌کنند وام ‌هایی با بهره های مختلف بگیرند حالا خیلی ها که می خواهند بهره ندهند مثلا یک قرض الحسنه خانوادگی تشکیل می دهند که باز این خودش داستان دارد، یعنی اصلاً راه درآمدزایی ندارند و تنها چیزی که به ذهن شان می رسد همین است که ۲۰ نفر یا ۳۰ نفر جمع شویم، هر ماه مثلاً ۵ میلیون یا دو میلیون یا یک میلیون بدهیم و هر ماه این پول را به کسی بدهیم و بقیه بشینند و فقط آن را تماشا کنند.
این چه مدل زندگی است؟ این ها فقط به خاطر این است که از ذهن و مغزشان استفاده نمی کنند، اگر از مغزشان استفاده می کردند می ‌نشستند تبرشان را تیز می کردند، یک یا دو روز فکر می ‌کردند که ثروتمندها چه کاری انجام می ‌دهند و ما هم برویم همان کار را انجام دهیم.

شغل تجارت و درآمد بالا

شما نگاه کنید در شغل تجارت مهارت یادگیری هر روز بهتر است، شما هر روز توانمند تر می شوید، هر روز چیزهای جدید یاد می گیرید و به واسطه چیزی که یاد گرفتید درآمدتان بیشتر می شود، نکته مهمی است، شما در شهرهای مختلف نگاه کنید یکی مثلاً کارش این است که هر روز پیتزا درست کند، این شخص هر روز چه چیز جدیدی یاد می گیرد؟ نهایت قدرت یادگیری اش درست کردن پیتزا است و چیز بالاتری ندارد که این شخص بتواند درآمدش را بیشتر کند.
همه مشاغل همین مشکل را دارند، توانمندی یادگیری در آنها وجود ندارد، تنها شغلی که می توانید در آن درآمدزایی تان را بیشتر کنید بحث تجارت است، بگویید تا دیروز من در این شهر داشتم تجارت می کردم، حالا وارد این روستا شدم، فردا کشوری می شود و بعد جهانی فکر می ‌کنم، اینطوری داستان متفاوت می ‌شود و همین طور در حال یادگیری و رشد کردن می باشید.

روابط اجتماعی در شغل

یک موضوعی که خیلی برای مردم اهمیت دارد این است که با چه کسانی رابطه دارند، مثلاً یکی با سران یک کشور در ارتباط می باشد، دیگری فقط با دانشجوها در ارتباط است، یکی با دانش آموز در ارتباط است، معلم فقط کارش با دانش آموز در ارتباط بودن است، یعنی رفیقانش همین دانش آموزان یا نهایتا همکارانی از جنس خودش می باشند یعنی آن افراد هم چندین برابر قوی تر نیستند و یکی مثل خودش می باشند، یعنی رفیق هایش این افراد هستند، شاگردانش دانش آموزانی می ‌شوند که اصلاً توانی ندارند، یا اساتید دانشگاه هم به همین شکل می باشند، پزشک ها با هم سطح های خودشان یا با بیمارها در ارتباط هستند.
وقتی از فرد مغازه داری که در بوفه ای در بیمارستان خصوصی کار می کرد سوال کردیم که بازار چطور است، می گفت که خیلی خوب نیست چون بیمارستان خلوت است، خیلی ها توان مالی ندارند که بخواهند به این بیمارستان بیایند و بیمارهای خودشان را بستری کنند ولی وقتی کرونا بود خیلی خوب بود، جمعیت خیلی زیاد شده بود و بازار عالی بود اما الان که بیماری کنترل شده است و اصلا بیماری اینجا نمی آورند یعنی این فرد دوست داشت مردم مریض شوند که بازار خودش رونق بگیرد.
پزشکان منبع درآمدشان چیست؟ اگر همه مردم سالم باشد این ها باید از کجا درآمد کسب کنند؟ مهارتی که این ها دوباره بتوانند درآمد داشته باشند چیست؟ چیزی نیست، این ها آرزو می ‌کنند که مردم مریض شوند و با آنها به درآمد برسند، یعنی طب سنتی را کامل از بین می‌ برند و می‌ گویند بیمار فقط باید از طریق شیمیایی و با قرص، آمپول، جراحی و غیره درمان شود، چون پول خوبی در این کار است و این ها آرزو و نیت شان این است که این اتفاق ها بیفتد.
وقتی شما به ماجرا نگاه می‌ کنید می بینید که مغازه‌ دار بوفه بیمارستان هم به همین موضوع فکر می کند که مردم مریض شوند، چون اگر مردم مریض نشوند من درآمدی ندارم، چرا باید این طور شود که شما آرزو کنید دیگران مریض شوند؟ یعنی دعای شما این است که خدایا من می خواهم رشد کنم و درآمدم بیشتر شود برای همین مریض ها باید زیاد شوند، ببینید که چقدر دعا و نیت شما کثیف و بد است.

لذت هایی بالاتر از پول داشتن

پس این که با چه کسانی در ارتباط هستید خیلی مهم است، کسانی که تاجر هستند با سران بزرگان، قدرت های بزرگ نظامی، سیاسی، اجتماعی و مالی در ارتباط می باشند و این ها خیلی لذت بخش است، همه اش پول نیست، پول تا یک جایی مهم است، بعد از آن قدرت خیلی مهم می شود، یعنی خیلی از رئیس ‌جمهورها بعد از این که دوره ریاستشان تمام می ‌شود اعلام می ‌کنند که ما پولی نداریم، و واقعا هم ندارند، اما دوباره تلاش می‌ کنند که رئیس جمهور شوند، برای شما سوال ایجاد نمی ‌شود که این ها دنبال چه چیزی هستند؟
بله، یک سری قدرت ها در این شغل است که بالاتر از پول می باشد، با خودشان می گویند که من وقتی وارد یک محله و استانی می شوم همه برای من تعظیم می کنند و این یک حس خیلی خوبی دارد، یعنی شغلش طوری است که بقیه به او احترام می گذارند و حرفش را گوش می ‌دهند، این قدرتی که در آن وجود دارد فوق ‌العاده است.
وقتی شما به دکتر مراجعه می کنید هر نسخه ای که دکتر به شما بدهد را باید قبول کنید و بگویید چشم طبق همین نسخه پیش می روم، و این یک لذت فوق العاده برای آن پزشک است، در خیلی از شغل ها ما این موضوع را داریم، که خیلی هم لذت بخش است و فراتر از پول می باشد، با پول نهایتش بخواهید کالا، لوازم خانگی، ماشین خوب، خانه خوب و … برای خودتان خریداری کنید، درست است با پول همه این ها فراهم است ولی بعد از آن چه اتفاقی می افتد؟
تازه می شود معنی این را زندگی کردن گذاشت ولی اکثر مردم اصلا زندگی نمی کنند بلکه برای این هستند که زنده بمانند، یعنی هیچ کدام از این ها را ندارند و تازه آرزو می ‌کنند که این ها را به دست بیاورمند بعد از این که شما این ها را به دست می‌ آورید می ‌فهمید که پول همه چیز نبود و یک چیزی فراتر از پول هم وجود داشت که همین قدرت‌ ها می باشند یعنی اصلاً لذت بخش است که شما یک دستوری بدهید و بقیه فقط چشم بگویند.

دوستی و همکاری در کار

دوستان شما چه کسانی هستند؟ در چه فضایی دارید کار می کنید؟ آنها چقدر توانمندی دارند؟ در یک جلسه ای این سوال مطرح شد و از هر کسی پرسیده شد که شما چند تا رفیق واقعی دارید؟ هر کسی چیزی می ‌گفت و نهایت آن 10 نفر شده بود، بعد سوال شد اگر مشکل مالی یا کاری برای شما پیش بیاید مثلا شما در یک شهری زندگی می کنید و یک مشکلی در شهر دیگری دارید که این شهر ۳۰ کیلومتر از شهر شما دورتر است و امروز وقت ندارید که به آن شهر بروید و مشکلتان را حل کنید حالا چند رفیق دارید که الان زنگ بزنید و بگویید من امروز وقت نمی کنم، آیا شما می توانید جای من این کار را انجام دهید؟
آن شخصی که ۱۰ تا رفیق داشت می گفت رفیق های این شکلی ام ۳ نفر هستند، یعنی 3 نفر هستند که این کار را برای من انجام دهند، سوال دیگری مطرح شد که مثلاً مسافرت رفتید و یادتان رفت که گاز را قطع کنید، چند تا رفیق دارید که زنگ بزنید و بگویید به خانه من بروید و این کار را برای من انجام دهید؟
می بینید که همین طور عددها پایین می آیند، و سوال بعدی اینطور مطرح شد حالا چند تا رفیق دارید که به شما مثلاً ۲۰ میلیون تومان پول بدهند؟ یا چند تا رفیق دارید که آبروی شما برایشان مهم باشد؟ یعنی در یک جایی آبروی شما در خطر باشد و رفیقی داشته باشید که بگوید تو خودت را کنار بکش من می‌ گویم که این کار را من انجام دادم یعنی خودش را مقصر می کند تا آبروی شما محفوظ بماند، چند تا رفیق این شکلی دارید؟
پس خیلی از مردم زندگی نمی کنند بلکه برای زنده ماندن تلاش می ‌کنند و هیچ رفیق اینطوری ندارند، اصلاً زندگی این طوری لذتی ندارد.

قدرت مالی و درآمد

قدرت مالی باز بحث مهم تری است که مثلاً شما چند تا رفیق دارید که پولی را به شما بدهند؟ خود شما چقدر توانمند و ثروتمند هستید؟ در چه شغلی قرار گرفتید؟ در تجارت که وارد ‌شوید می ببینید که چقدر پول های بزرگتری وجود دارد.

مدیریت و کارآفرینی

همه این ها قدرت رشد دارند، یعنی امروز مدیریت شما در حد A است و بعد از یک سال B می ‌شود و همین طور رشد می کنید، مردم در مشاغلی خودشان را قرار می دهند که اصلا رشدی برایشان مهم نیست البته نه اینکه مهم نباشد بلکه روی آن فکر نکردند و راهنمایی نداشتند که آن ها را راهنمایی کند.

برچسب ها: بدون برچسب
0

Add a Comment

برای افزودن دیدگاه باید وارد شوید .